پارسا جونی فرشته ناز کوچولو

  با اصرار خاله پارسا جونی مجبور شدم یه تولد کوچولو برا پارسا جونی بگیرم و از اونجایی که بابای پارسا جونی دیده من از تم های تولد خیلی خوشم اومده برای پارسا جونی تم تولد گرفته بود تا براش یادگار بمونه و منم تصمیم گرفتم از همون تم ها برا تولد ستاره کوچولوم استفاده کنم ولی هنوز تصمیم نگرفتم کی تولد بگیرم  چون خاله های خودم روز تولد پارسا جون تهران نبودن برا هفته آینده قصد آمدن به خانه مان را برای تولد پارسا جون دارن و شاید همان روز را جشن بگیریم  ...

اولین ارایشگاه رفتن پارسا جونی در تاریخ29/10/1391 یعنی 364روزگیش       ...

گل پسرم:                                   تاج سرم :                         بال و پرم :پارسا جونم                        ساعت١٨  ٣٠/١٠/١٣٩١  اولین سالروز تولدت مبارک نازنینم       &nb...

چند روز پیش رفتم شهر کتاب نزدیک خونمون تا برای خودم مقداری لوازم التحریر بخرم که یهو چشمم خورد به استوانه هوش . و خیلی خوشحال شدم چون چند وقتی بود تو فکر اسباب بازیی برای پارسا جونی بودم که هم خوشش بیاد و هم براش مفید باشه و چه چیزی جالبتر و بهتر از استوانه هوش و به سن جوجمم میخورد با شوق تمام از اقای فروشنده خواستم که اونو بهم بده غافل از اینکه از ذوق زیاد دیدم دم خونه هستم و برای خودم فراموش کردم خرید کنم و مجبور شدم دوباره برگردم          ...

بهتون قول داده بودم که وقتی عکسای یلدای اتلیه پارسا جونی حاضر شد بزارم تو وبش ولی متاسفانه اتلیه فایلهاشو بهم نداد و بهم گفت اسکن کنم و من هم چون اصلا از اتلیه راضی نبودم و خیلی ناراحت اسکن نکردم و فقط از روشون عکس گرفتم   ...

س سلللللللللللللللللللللللام تاخیر منو بخاطر امتحانهای آخر ترمم ببخشید ولی الان که اومدم بجا ش کلی سوژه از پارسا جونی اورد م ...

وای وای وای اگه بدونید چی شد  طفلک پسرکم گووووولوممممبی افتاد زمین و سرش خورد به گوشه جا کفشی  ویه قلمبه بزرگ اومد بالا  الهی براش بمیرم تا دردشو نبینم   ...

      ...

بدون شرح   ...