پارساپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره

پارسا جونی فرشته ناز کوچولو

سلااام وای چقدر خوشحال تونستم وارد وبلاگ پسرم بشم

بدون عنوان

تابستون داغ و شمال و قایق سواری پارسا باکیمیا جون و مامان و خالش   شمال در جنگل   اینم شمال و ساحلش  (بابلسر) ...
3 مهر 1393

وای چقدر دیر شده

وای چقدر دیر شده از سر زدنم به وبلاگ فرشته کوچولوم . سلاااااام به همگی .ببخشید که دیر شده از بروز رسانی وبلاگه عشقم ولی الان بجاش کلی عکس و مطلب دارم از تابستونی که گذشت پس بسم الله شروع میکنیم ...
2 مهر 1393

بدون عنوان

پارسا جون امیدوارم وقتی بزرگ شدی و مرد شدی وبلاگ پایدار باشه چون تمام خاطرات و شیطنتهایت را ببینی . پارسا ی عزیزم :خدا انشاالله همیشه محافظ و نگه دارت باشد ،تنقدر شیطون  و بلا شده ای که نگــــــــــــو گاهی انقدر خوشحال میشوم وقتی شیطنتهایت را میبینم و گاهی عصبانی که به معروف کارد بزنی خونم در نمیاید ولی بسیار شیرین و دوست داشتنی هستی .انقدر که وقتی از بندر امدیم خاله (خاله مامان)هی زنگ میزد که عکسهایت را برایش بفرستم چون دلشون برات تنگ شده بود و وقتی از یزد امدیم عمه (عمه بابا) زنگ زد که دلمات برای پارسا تنگ شده .تو چه میکنی بادلهایشان عزیزه من وخاله ریحانه و مامان جونیتم که هی میزنگن که تو بری پیششون . میخوام کمی از شیطنتهای ...
19 فروردين 1393

سفرهای نوروزی

بالاخره سال 1393 هم با اسب سپید سر رسید.انشاالله اسب زندگیتان همیشه به سوی خوشی سلامتی بتازد و اما سفرهای نوروزی پارسا امسال ما به اصفهان و یزد رفتیم جای همگی خالی خیلی خوش گذشت  و این هم نوروز به روایت تصویر این قلعه سر یزد متعلق به دوره ساسانیان       این سفره خانه سنتی در یزد موتور سواری در کویر یزد شترسواری کوچه های کاهگلی در سر یزد ...
19 فروردين 1393

بدون شرح

سلامی دوباره .عذر منو ببخشید که دیر به دیر میام و سر میزنم بهمن و اوایل اسفند که یه مسافرت ده روزه به جنوب کشور داشتیم و اولین باری بود که پارسا به کرمان و بندر و قشم رفت ولی ماشالله انقدر شیطون  شده که نمیتونم ازش عکس بگیرم ولی کلی بهش خوش گذشته بود .بعدشم که خونه تکونی و ....
19 فروردين 1393

تولد 92

سلام به همه مخصوصا حدیثه جون و مامان گلش که خیلی به ما لطف دارن ببخشید که دیر به دیر میام  و دو سه هفته ای هم مسافرت بودم  و نتونستم  بیامو عکس تولدش رو بزارم  و زیاد هم نتونستم ازش عکس بگیرم  چون خیلی بد قلق و شیطون شده .     این تولد پارسا جونمه که مامان جونی (مامان من )و خاله ریحانه اش براش گرفتن .و این کیک زیبا هم پخت مامان جونیشه   اینم ایناز جون دختر دایی پارسا که همزمان تولد اونم بوده   ...
18 بهمن 1392