پارساپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

پارسا جونی فرشته ناز کوچولو

سلااام وای چقدر خوشحال تونستم وارد وبلاگ پسرم بشم

پارسا جون در بهشت مادران

1392/6/26 13:59
نویسنده : مامان و بابا
191 بازدید
اشتراک گذاری

صبح 5شنبه 21 شهریور 92 بود که وقتی من (مامان) با عاطی جون رفته بودیم پیاده روی دلقکموقع برگشت یک دفعه تصمبم گرفتیم بریم پارک بهشت مادران که مخصوص بانوان استچشمک

دم خونه بودم که بابایی گفت بیا بریم میدان میوه وتره بار خرید کنیم منم گفتم باشه پس پارک نمیریم رفتیم خرید کردیم وقتی برگشتم دیدم بیدار شدی و عاطی جون گفت بیا بریم پارک.

آشپز خونه هم پر بود از کلی میوه نشسته و لوبیا پاک نکرده و سبزی خوردن( هوس بابایی )و ...یه نگاه به تو کردم و دیدم وقتی عاطی جون بهت گفت میریم پارک چقدر خوشحال شدی تصمیم گرفتم متفکرکه تمام نیرومو جمع کنم و کارامو بکنم و بریم پس فرصت و از دست ندادم و شروع کردم به کار کردن البته این وسطها هم باید به تو میرسیدم از جمله صبحانه دادن و پوشک عوض کردنتو ....و بالاخره ساعت 10/5 کارهام تموم شد و راهیه پارک شدیم چقدر ذوق میکردی و خوشحال بودیلبخند

قربونت برم قلباینم یه عکس از اونجا نتونستم زیاد عکس بندازم میدونی که محیط اونجا مناسب برای عکس انداختن نیست چون فقط خانومها هستندنیشخند

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)